فقرِ مدرن


در «فقرِ مدرن»، شما در دریایی از انواع امکانات و لوازم رفاهی غرق هستید و دائما نیز به میزان آن‌ها افزوده می‌شود، اما هیچ‌گاه احساس فقر، بدبختی و نارضایتی از وجود شما زائل نمی‌گردد. این در حالی است که پیشینیان از یک‌دهم و یا شاید یک‌صدم امکانات شما برخوردار نبوده‌اند، اما از احساس فقر، افسردگی و نارضایتی که سراسر وجود انسان مدرن را فراگرفته است، عاری بوده‌اند.

براستی چرا حجم بی‌نظیر و فزاینده‌ی تمتعات و بهره‌های دنیوی، نه‌تنها احساس رضایت را به انسان مدرن هدیه نداده، بلکه آرامش و قرار را نیز از وی ستانده است؟ چرا تسهیلات دنیوی، نه تنها موجب آسان شدن زندگی چندروزه‌ی ناسوتی انسان مدرن نشده، بلکه سختی و مشقت را برای وی به ارمغان آورده است؟

مدرنیته «احساس» نیاز کاذب را در انسان به حد بیشینه می‌رساند و از آنجا که این دنیای محدود ظرفیت و توانایی برآورده کردن همه‌ی نیازهای انسان را ندارد (زیرا انسان موجودی بی‌نهایت‌طلب است)، لذا مسیر دوندگی بی‌امان انسان مدرن برای کسب مطامع دنیوی، خط پایانی جز افسردگی و سرخوردگی نمی‌تواند داشته باشد.

انسان مدرن به آرزو و طمع آنکه «دنیا» به او روی خوش نشان دهد و به وی کامیابی و احساس رضایت بخشد، تمام همّ و غمّ خود را برای جلب و کسب بیش از پیش جلوه‌ها و زیورهای فتّانه‌ی آن مصروف می‌سازد؛ غافل از آنکه مثل دنیا مثل آن عروسی است که به محض پای نهادن در خانه‌ی همسر، تمام آرامش و داروندار آن بخت‌برگشته را یکجا از وی می‌ستاند و نهایت امر نیز چیزی نیست جز طلاق:

جمیله‌ایست عروس جهان ولی هُش دار
که این مخدّره در عقد کس نمی‌آید
حافظ

 

موضوعات: اخلاق  لینک ثابت



[دوشنبه 1399-07-21] [ 11:50:00 ق.ظ ]