بهـلول هــارون را در حــمام دید و
گفت: به من یک دینار بدهکاری، طلب خود را مــی خــواهــم.

هــارون گفت: اجازه بده از حمــــام خارج شوم من‌که این‌ جا عـریانم
و چــیزی ندارم بدهم.

بهلول گفت:
در روزقیامت هم این‌چنین عریان و بی‌چیز خــواهـــی بود!!

?پس طلب‌دنیا را تا زنده‌ای بده
که حمــام آخـرت گـرم اســت و دستـت‌ خــالـی

موضوعات: عمومی  لینک ثابت



[پنجشنبه 1397-10-06] [ 09:42:00 ق.ظ ]