الهیه
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   



صلی الله علیک با اباعبدالله الحسین . . *باید جواب کار فرهنگی باطل را با کار فرهنگی حق داد*



کاربران آنلاین

  • نجمه همتيان
  • زفاک





  • موزیک



      جرم -پیشگی -و-گناه ورزی   ...

    گناه لذت انس ومناجات با خدا را از انسان سلب می کند وباعث سستی در بندگی معبود می شود .امام سجادعلیه السلام در مناجات خود با خداوند یکی از عوامل سستی در عبادت را از ارتکاب گناه می داند ومی فرمایید به خاطر جرم وگناهم مرا کیفر دادی .

    امام صادق علیه السلام درباره تاثیر گناه بر انجام اعمال عبادی انسان می فرمایید همانا مردی که مرتکب گناه می شود در اثر آن از نماز شب محروم می گرددوهمانا تاثیر گناه در گناهکار بیشتر از تاثیر کارد در گوشت است.

    موضوعات: عمومی  لینک ثابت



    [چهارشنبه 1397-03-09] [ 08:41:00 ق.ظ ]





      #همنوا -با -ابوحمزه   ...

    أعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجِیم . بِسْمِ الله الرَّحمنِ الرَّحِیم . قُلْ مَا یَعْبِأَ بِكُمْ رَبّی لُولا دُعاكُمْ (1)

    یكی از آداب و سنن دعا همین است. وجود مبارك امام سجاد سلام الله علیه در سحرهای ماه مبارك رمضان ذات أقدس إله را حمد می‌كند و او را شایسته حمد و ثناء می‌داند و همین را زمینه اجابت دعا می‌شمارد . عرض می‌كند:

    “اَلحَمْدُ للهِ الَّذِی یُجِیبُنِی إذا دَعَوتُهُ وَ إنْ كُنْتَ بَطِیئاً حِینَ یَدعُونَی” .

    خدا را من حمد می‌كنم كه وقتی او را می‌خواهم و می‌خوانم ، مرا اجابت می‌كند. گرچه هر وقت او مرا خواست، من با كُندی به طرف او حركت می‌كنم و گاهی هم ممكن است این راه را طی نكنم.

    خدا را من حمد می‌كنم كه وقتی او را می‌خواهم و می‌خوانم ، مرا اجابت می‌كند. گرچه هر وقت او مرا خواست، من با كُندی به طرف او حركت می‌كنم و گاهی هم ممكن است این راه را طی نكنم.
    و خدای را حمد می‌كنم كه هر وقت چیزی خواستم به من عطا می‌كند، گرچه هر وقت او دستور انفاق مالی داد من بُخل می‌ورزم . و خدای را حمد می‌كنم كه هر وقت خواستم با او ندائی در میان بگذارم، بدون واسطه و بدون شفیعی كه از من شفاعت بكند او مرا می‌پذیرد.

    این دعای ابوحمزه ثمالی را باید با سائر ادعیه امام سجاد شرح كرد. وجود مبارك امام سجاد در صحیفه سجادیه دارد كه: خدایا! سه چیز مانع دعا كردن من است و یك چیز من را به دعا كردن تشویق می‌كند.

    اما آن سه چیزی كه حاجب است، نمی‌گذارد من دعا بكنم؛ یكی این كه شما مرا امر كردی به واجبات و مستحبات، امر كردی و من در اطاعت امر كُندی كردم و انجام ندادم . دوم این كه مرا از بعضی از امور نهی كردی و من متأسفانه مرتكب مَنهیّ عنه تو شدم. سوم این كه نعمت‌های فراوانی به من دادی، من به جای شكر نعمت، كُفران نعمت كردم و حقّ شناسی نكردم . این سه امر حاجب و مانع نیایش و دعای من است كه من به خودم اجازه نیایش نمی‌دهم و آنها جلوی نیایش من را هم می‌گیرد.

    اما یك چیز است كه من را وادار به نیایش می‌كند و دعای من را هم مستجاب می‌كند و آن تفضّل و بزرگواری و احسان ابتدائی توست. خدایا ! تو در برابر كار پاداش نمی‌دهی! تمام لطف‌های تو احسان است و تمام منّت‌های تو ابتدا . مِنَنُكَ ابْتِداء . مسبوق به استحقاق نیست . چون روی لطف رفتار می‌كنی، بنابراین من هم به خودم اجازه نیایش و دعا می‌دهم.

    در همین دعای ابوحمزه ثمالی عرض می‌كند: اَلحَمدُ للهِ الَّذِی أسئَلُهُ فَیُعْطِیَنِی وَ إنْ كُنْتُ بَخِیلاً حِینَ یَسْتَقْرِضُنِی . خدای را حمد می‌كنم كه هر چه از او خواستم به من می‌دهد و اگر خود خدا از من استقراض كند به عنوان قرض الحسنه من كُندی می‌كنم و بُخل می‌ورزم . در قرآن هم فرمود: هآ أنْتُمْ هؤلآءِ تُدعَونَ لِتُنْفِقُوا وَ مِنْكُمْ مَنْ یَبْخَل وَ مَنْ یَبْخَل فَإنَّمَا یَبْخَلُ عَلی نَفسه(2). فرمود: شما كسانی هستید كه دعوت می‌شوید در راه خدا انفاق كنید، ولی برخی از شما بُخل می‌ورزند باید مستحضر باشند كه علیه خود بُخل می‌ورزند.

    بعد عرض می‌كند: خدای را شكر می‌كنم كه هر وقت من خواستم با او تنها باشم و كسی مرا همراهی نكند، خدا مرا راه می‌دهد. گاهی انسان می‌خواهد شفیع بیاورد، ولی شفیع ندارد و خداوند هم آخَرُ مَنْ یَشفَع است و آخَرُ مَنْ یَشفَع أرحَمُ الرَّاحِمین.

    شفیع جناح طائر است. جناح سائل است كه با وسیله شفیع انسان توان پرواز دارد. ولی گاهی انسان بی پر است. شفیعی ندارد. قدرت استشفاء ندارد و اگر هم استشفاء كرد كسی از او شفاعتی را به عمل نمی‌آورد.

    خدای را حمد می‌كنم كه هر وقت چیزی خواستم به من عطا می‌كند، گرچه هر وقت او دستور انفاق مالی داد من بُخل می‌ورزم .
    آنگاه وجود مبارك امام سجاد وصف دیگری كه برای داعیان لازم است ذكر می‌كند. داعی باید در خوف و رجاء موحّد باشد. عرض می‌كند:

    “وَالحَمدُ للهِ الَّذِی اَدعُوهُ وَلا اَدعُوا غِیرَهُ وَ لُو دَعُوتُ غِیرَهُ لَمْ یَستَجِب لِی دعائی .”

    خدای را شكر می‌كنم كه من فقط او را می‌خوانم . غیر او را نمی‌خوانم . اگر غیر او را بخوانم ، استجابت نمی‌كنم . چون كار از غیر او ساخته نیست . چنین كه در طلیعه امر هم گذشت مِنْ إینٍ لِیَ الخِیرُ یا رَبِّی وَ لا یُوجَدُ إلا مِنْ عِندِكْ.

    در امید انسان، باید موحّد باشد. چنین كه در خوف هم باید موحّد باشد. یك موحّد در تمام شئون موحّد است. می‌گوید: “إنِّ الصَّلاتِی وَ نُسُكِی وَ مَحیایَ وَ مَماتِی للهِ رَبِّ العالَمِین."(3) ممكن نیست كسی موحّد ناب باشد، توحیدش صحیح باشد، از غیر خدا بترسد. یا ممكن نیست كسی توحیدش تامّ باشد و به غیر خدا تكیّه كند و امیدوار باشد. لذا عرض می‌كند:

    “وَالحَمْدُللهِ الَّذِی اَرجُوهُ وَ لا اَرجُوا غِیرَهُ .”

    به غیر خدا امیدوار نیستم . چرا ؟ برای این كه: وَ لُو رَجُوتُ غِیْرُهُ لَأخْلَفَ رَجائی . اگر من به غیر خدا امیدوار باشم یا كار از دست آنها ساخته نیست، یا اگر ساخته باشد خُلفه رجاء می‌كنند؛ یعنی به امید من بها نمی‌دهند. در حقیقت از غیر خدا كاری ساخته نیست.

    چون هر چه در جهان امكان یافت می‌شود مظاهر قدرت خدایند وَ للهِ جُنُودُ السَّمواتِ وَالأرض(4) است، للهِ خَزائِنُهُ السَّمواتِ وَالأرض است وَ مَا یَعلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إلا هُو(5) و مانند آن است. بنابراین یك موحّد در خوف و رجاء موحّد خواهد بود. بعد عرض می‌كند: خدا را شكر می‌كنم كه ما را به خودش واگذار كرده است.

    و با واگذاری به خود مایه كرامت ما را تأمین كرده است. و ما به غیر خودش واگذار نكرده است كه مورد اهانت ما باشد. خدا اگر ما را به خودمان واگذار كند یا به غیرمان واگذار كند مورد وهن ما و سستی ما و اهانت ما خواهد بود. ما می‌شویم موهون و خار و ذلیل. چرا ؟ چون اگر اَلعِزَّةُ للهِ جَمِیعاً (6)، اگر تمام عزّت مال خداست، اگر خدا انسان را به غیر خدا واگذار كند، چه به خودش واگذار كند، چه به افراد دیگر چنین كسی ذلیل خواهد بود.

    برای این كه عزّت فقط از ناحیه ذات أقدس إله است . و خداوند با این كار كه ما را به خودش واگذار كرده ، به غیر خودش واگذار نكرده، ما را از ذلیل و فرومایه شدن رهائی بخشید و عزیز و گرامی قرار داد.

    وَالحَمْدُ للهِ الَّذِی تَحَبَّبَ إلَیَّ وَ هُوَ غَنِیٌّ عَنّی . وَالحَمْدُ للهِ الَّذِی یَحْلُمُ عَنّی حَتّی كَأنّی لا ذَنْبَ لِی فَرَبِّی أحمَدُ شِیءٍ عِنْدِی وَ اَحَقُّ بِحَمْدِی .

    خدا از هر موجودی حمیدتر، محبوب‌تر و شایسته‌تر برای حمد است . چرا ؟ برای این كه خدا خود را دوست ما معرفی كرده است . فرمود: إنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللهَ فَاتَّبِعُونِی یُحبِبْكُمُ الله (7). خدا بندگانش را دوست دارد.

    مؤمنین را دوست دارد و مانند آن تَحبُّب كرده، اظهار محبّت كرده. نسبت به ما دوستی می‌كند با این كه از ما بی‌نیاز است كاملاً، این یك. خدا از زشتی‌های ما صرف نظر كرده، حلیمانه با ما برخورد كرده كه گویا اصلاً گناهی از ما سر نزده، دو . وَ هُوَ یَحلُم . از این جهت خدا محمودترین اشیاء و شایسته‌ترین اشیاء به حمد است. برای این كه در كمال بزرگواری و بی‌نیازی خود را نسبت به ما محبّ نشان می‌دهد. و در كمال حلیم و صبور و بردبار بودن از همه گناهان ما می‌گذرد كه گویا اصلاً گناهی از ما صادر نشده است. خوب چنین موجودی دارای بهترین نعمت است و نعمت او هم به ما می‌رسد، لذا شایسته بهترین نعمت است و نعمت او هم به ما می‌رسد، لذا شایسته بهترین حمد است. غیر خدا نه از ما بی نیازند، نه نسبت به ما تَحبُّب دارند، اظهار محبّت می‌كنند. نه از لغزش‌های ما می‌گذرند.

    پس شایسته حمد نیستند. در اینگونه از موارد احمد بودن و أحقّ به حمد بودن أفعَل تعیینی است نه تفضیلی. یعنی تنها كسی كه شایسته حمد است خدای سبحان آن است. امیدواریم خدای سبحان حمد و ثنای همگان را بپذیرد.

     

     

     

    موضوعات: عمومی  لینک ثابت



    [سه شنبه 1397-03-08] [ 08:14:00 ق.ظ ]





      #روزه- در- ایام -امتحانات   ...

    پرسش:اگر در امتحانات آخر سال دانش آموز با روزه ماه مبارک رمضان مصادف شود ونتواند هم درس بخواند هم روزه بگیرد می تواند برای اینکه زحمت یک سالش به هدر نرود در چند روز ایام ماه رمضان روزه خود را افطار کند.

    پاسخ:باید روزه بگیرد وتا در حرج واقع نشود نمی تواند افطار کند بلی می تواند مسافرت کند ودر سفر افطار نمایید وبعد از برگشتن در آن روز لازم نیست امساک کند .

    موضوعات: وقایع روز  لینک ثابت



    [یکشنبه 1397-03-06] [ 09:09:00 ق.ظ ]





      #همنوا -با -ابوحمزه   ...

    الهی! لا تُؤدِّبنِی بِعُقُوبَتِكْ وَلا تَمْكُرْ بِی فِی حِیلَتِكْ. مِن إیْنٍ لِیَ الخِیرُ وَلا یُوجَدُ إلا مِنْ عِندِكْ. وَ مِنْ إیْنٍ لِیَ النَجاهُ یا رَبّی وَلا تَستَطاعُ إلا بِكْ . لَا الَّذِی أحسَنَ استَغْنی عَنْ عُونِكَ وَ رَحمَتِكْ. وَ لَا الَّذِی أسآءَ وَاجتَرَأ عَلَیْكَ وَ لَمْ یُرضِكَ خَرَجَ عَنْ قُدرَتِكْ
    یعنی خدایا! گرچه ما در اثر گناه استحقاق داریم كه به عقب و به دنبال گناه عقوبت بشویم. آن تنبیه و كیفر را می‌گویند: (عقوبت) . چون تعاقِب و در عقب گناه پدید می‌آید. عرض می‌كند كه ما در اثر گناه گرچه استحقاق تأدیب داریم كه ما را اَدب بكنی و گرچه در اثر كارهای ناروا كه كردیم استحقاق داریم كه شما با آن حیلت الهی و مكر الهی كه وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ الله وَ اللهُ خِیرُ المَاكِرین(2)، مكر كنی و با حیلتی كه داری نگذاری ما به مقصد مشئوم مان برسیم . چون خداوند حائل خوبی است.
    نمی‌گذارد افراد به آن مقصد مشئوم شان برسند. و مكر هم استفاده كردن از وسائل مرموز است. خدا تمام وسائل را در اختیار دارد وَ عِندَاللهِ مَكرُهُمْ وَ إنْ كَانَ مَكرُهُمْ لَتَزُولُ مِنْهُ الجِبال.(3) چون این چنین است خداوند توان آن را دارد كه مكر ماكران را به خود آنها برگرداند. و نگذارد با ایجاد آن حائل كه آن حائل را و ایجاد حائل را حیلوله و حیله می‌گویند، نگذارد با ایجاد حائل كسی به مقصد برسد. امام سجاد سلام الله علیه عرض می‌كند: خدایا! ما را در اثر گناهانمان عقوبت نكن! در اثر مكر و بدرفتاری‌مان مبتلا به مكر و حیله خود قرار نده! هیچ كس به هیچ مقصدی نرسیده است، مگر به فیض و فوز تو ! و هیچ كسی از شرّ نرهیده است، به خیر نرسیده است، مگر به عنایت تو .
    امام سجاد سلام الله علیه عرض می‌كند: خدایا! ما را در اثر گناهانمان عقوبت نكن! در اثر مكر و بدرفتاری‌مان مبتلا به مكر و حیله خود قرار نده! هیچ كس به هیچ مقصدی نرسیده است، مگر به فیض و فوز تو ! و هیچ كسی از شرّ نرهیده است، به خیر نرسیده است، مگر به عنایت تو .

    موضوعات: عمومی  لینک ثابت



     [ 08:46:00 ق.ظ ]





      #فتح ـخرمشهر   ...

     در دوران پيروزى انقلاب اسلامى كه امام(ره) در آستانه هشتاد سالگى بودند، اعتماد بى نظيرى به جوانان داشتند و جوانى ۲۷ساله به نام محسن رضايى را به فرماندهى سپاه يكصد هزار نفرى منصوب كردند. اين فرمانده جوان، با ده سال تجربه قبل و بعد از انقلاب، سپاه را در اندك زمانى با درايت و شجاعت چنان فرماندهى كرد كه ارتش دشمن را با وجود ژنرالهاى مسن بارها شكست داد. چرا برخى از دوستان از اين كه اين نيروهاى جوان، ژنرالها يا سرداران و اميران جوان ناميده مى شوند، اظهار تعجب مى كنند و آشفته مى شوند؟ حقيقت اين است كه همين فرماندهان جوان (خواه سپاهى و خواه ارتشى)بودند كه جرأت سنت شكنى و ابتكار و خلاقيت و طرد تفكرات وارداتى آمريكايى را داشتند.شهيد صياد نيز يك افسر جوان بود و در ۳۶سالگى فرمانده نيروى زمينى بود و اميرحسنى سعدى نيز در زمان جنگ و در سمت فرماندهى لشگر يك افسر جوان بود. چرا مى خواهيم اين حقيقت را انكار كنيم؟ برادران ارتشى هم همين اعتقاد را دارند كه اوج پيروزى رزمندگان اسلام با روى كار آمدن فرماندهان جوان و انقلابى از سال دوم جنگ در رأس سپاه و يگانهاى ارتش تحقق يافت.
    فتح خرمشهر در روند تحولات جنگ تحميلى، نمادو مظهر مقاومت سرسختانه ملت ايران و پيروزى بردشمن متجاوز عراقى است. خرمشهر با مقاومت به آزادى رسيد و به يك حماسه فرازمانى و فرامكانى بدل شد. ما براساس الگوى مقاومت در خرمشهر ، جنگ جديدى را با دشمن پى ريزى كرديم و با اعتماد به نقش حاصل از آن در عرصه هاى سياسى ـ اجتماعى و امنيتى وارد عمل شديم. رزمندگان شجاع ما با مقاومت درخرمشهر، جنگ تحميلى را به شكست تحميلى براى دشمن تبديل كردند. فتح خرمشهر بيانگر يك دكترين و استراتژى نظامى جديد و آغاز گر روش جديد در مديريت كشور در عرصه دفاعى ـ امنيتى بود كه بايد آن را شناخت و به عنوان يك الگوى موفق، در حل معضلات اساسى كشور مخصوصاً در بحرانها از آن استفاده كرد. به عنوان مثال شهيد حسن باقرى كه جوانى ۲۵ساله بود و فرماندهى عمليات جنوب را برعهده داشت.
    از نقش شهيد باقرى در طرح ريزى عمليات فتح خرمشهر بگوييد؟
    شهيد حسن باقرى يكى از فرماندهان جوان پرورش يافته در مكتب امام خمينى(ره) بود و شايستگى هاى اخلاقى بى نظير و انديشه دفاعى والايى داشت كه در حيات كوتاه اما پربركتش در دفاع مقدس منشأ تحولات بزرگى در سازمان رزم سپاه و ايجاد و توسعه اطلاعات و عمليات رزمى سپاه بود.
    شهيد باقرى يك سال تمام روى زمين و دشمن كار مستمر كرده بود و اساساً بنيانگذار اطلاعات رزمى سپاه بود و زمين و دشمن را به خوبى مى شناخت از اين رو، يكى از بهترين نظريه پردازان و طراحان عملياتها بود. شهيد باقرى از سال دوم جنگ نيز در هريك از سه عمليات قبلى ثامن الائمه، طريق القدس و فتح المبين، شخصاً مسؤوليت فرماندهى در قرارگاههاى مشترك را برعهده داشت. وى در عمليات فتح المبين به عنوان فرمانده قرارگاه نصرازسوى سپاه، بيشترين سهم را در دستيابى به اهداف مهم و استراتژيك در كل منطقه غرب كرخه داشت.
    برادر محسن رضايى ـ فرمانده سابق كل سپاه ـ بارها در خاطرات و كلاسهاى درس تجزيه و تحليل جنگ گفته است: «شهيد حسن باقرى را كه يكى از سه نفر عضو اصلى گروه طرح ريزى سپاه بود، به دليل شناخت زمين و دشمن، قبل از عمليات فتح المبين به سراغ منطقه عملياتى بيت المقدس در حاشيه شرق كارون فرستادم و با توجه به مباحث قبلى، به هنگام مقدمات طرح ريزى، به او دستور دادم مسأله عبور از رودخانه كارون را با هدف رسيدن و تصرف جاده اهواز ـ خرمشهر عميقاً بررسى كند و متكى بر اطلاعات شهيد باقرى از زمين و نحوه استقرار دشمن بين رودخانه، اين راهكار را تنظيم كند.» به هر حال شهيد حسن باقرى اقدام به اين كار مى كند و با توجه به اين كه قبلاً در اين زمينه بحثى صورت گرفته بود و شهيد باقرى به همراه اينجانب بررسى هايى انجام داده بود، كاملاً آمادگى تعقيب امر در ابعادوسيع وجود داشت. مسأله قبلى اين بود كه عده اى از فرماندهان سپاه، پيش از عمليات فتح المبين اعتقاد داشتند به منظور اغفال دشمن و انجام يك عمليات فريب در جنوب دارخوين، بايد نيرويى از رودخانه كارون عبور كند و سرپل كوچكى در اين قسمت تصرف شود تا دشمن نگران و سردرگم گردد و عمليات فتح المبين با موفقيت به انجام برسد. بنابراين شهيد باقرى كه بارها به همراه اينجانب و يا برادر رحيم صفوى به منطقه دارخوين و آبادان و نزد فرماندهان آن مناطق رفته بود و دشمن و مناطق شرق و غرب كارون را دقيقاً مى شناخت، مطابق دستور سردار رضايى اقدام به اين كار كرد و بررسى هاى انجام شده توسط شهيد حسن باقرى به منظور عبور از كارون و طرح آن در گروه طرح ريزى سپاه، به ويژه پس از اتمام عمليات فتح المبين، اعتقاد و اعتماد بقيه فرماندهان سپاه را مبنى بر استفاده از اين راهكار، محكم تر كرد.



    موضوعات: وقایع روز  لینک ثابت



    [شنبه 1397-03-05] [ 09:09:00 ق.ظ ]





      #فتح ـخرمشهر   ...

     در دوران پيروزى انقلاب اسلامى كه امام(ره) در آستانه هشتاد سالگى بودند، اعتماد بى نظيرى به جوانان داشتند و جوانى ۲۷ساله به نام محسن رضايى را به فرماندهى سپاه يكصد هزار نفرى منصوب كردند. اين فرمانده جوان، با ده سال تجربه قبل و بعد از انقلاب، سپاه را در اندك زمانى با درايت و شجاعت چنان فرماندهى كرد كه ارتش دشمن را با وجود ژنرالهاى مسن بارها شكست داد. چرا برخى از دوستان از اين كه اين نيروهاى جوان، ژنرالها يا سرداران و اميران جوان ناميده مى شوند، اظهار تعجب مى كنند و آشفته مى شوند؟ حقيقت اين است كه همين فرماندهان جوان (خواه سپاهى و خواه ارتشى)بودند كه جرأت سنت شكنى و ابتكار و خلاقيت و طرد تفكرات وارداتى آمريكايى را داشتند.شهيد صياد نيز يك افسر جوان بود و در ۳۶سالگى فرمانده نيروى زمينى بود و اميرحسنى سعدى نيز در زمان جنگ و در سمت فرماندهى لشگر يك افسر جوان بود. چرا مى خواهيم اين حقيقت را انكار كنيم؟ برادران ارتشى هم همين اعتقاد را دارند كه اوج پيروزى رزمندگان اسلام با روى كار آمدن فرماندهان جوان و انقلابى از سال دوم جنگ در رأس سپاه و يگانهاى ارتش تحقق يافت.
    فتح خرمشهر در روند تحولات جنگ تحميلى، نمادو مظهر مقاومت سرسختانه ملت ايران و پيروزى بردشمن متجاوز عراقى است. خرمشهر با مقاومت به آزادى رسيد و به يك حماسه فرازمانى و فرامكانى بدل شد. ما براساس الگوى مقاومت در خرمشهر ، جنگ جديدى را با دشمن پى ريزى كرديم و با اعتماد به نقش حاصل از آن در عرصه هاى سياسى ـ اجتماعى و امنيتى وارد عمل شديم. رزمندگان شجاع ما با مقاومت درخرمشهر، جنگ تحميلى را به شكست تحميلى براى دشمن تبديل كردند. فتح خرمشهر بيانگر يك دكترين و استراتژى نظامى جديد و آغاز گر روش جديد در مديريت كشور در عرصه دفاعى ـ امنيتى بود كه بايد آن را شناخت و به عنوان يك الگوى موفق، در حل معضلات اساسى كشور مخصوصاً در بحرانها از آن استفاده كرد. به عنوان مثال شهيد حسن باقرى كه جوانى ۲۵ساله بود و فرماندهى عمليات جنوب را برعهده داشت.
    از نقش شهيد باقرى در طرح ريزى عمليات فتح خرمشهر بگوييد؟
    شهيد حسن باقرى يكى از فرماندهان جوان پرورش يافته در مكتب امام خمينى(ره) بود و شايستگى هاى اخلاقى بى نظير و انديشه دفاعى والايى داشت كه در حيات كوتاه اما پربركتش در دفاع مقدس منشأ تحولات بزرگى در سازمان رزم سپاه و ايجاد و توسعه اطلاعات و عمليات رزمى سپاه بود.
    شهيد باقرى يك سال تمام روى زمين و دشمن كار مستمر كرده بود و اساساً بنيانگذار اطلاعات رزمى سپاه بود و زمين و دشمن را به خوبى مى شناخت از اين رو، يكى از بهترين نظريه پردازان و طراحان عملياتها بود. شهيد باقرى از سال دوم جنگ نيز در هريك از سه عمليات قبلى ثامن الائمه، طريق القدس و فتح المبين، شخصاً مسؤوليت فرماندهى در قرارگاههاى مشترك را برعهده داشت. وى در عمليات فتح المبين به عنوان فرمانده قرارگاه نصرازسوى سپاه، بيشترين سهم را در دستيابى به اهداف مهم و استراتژيك در كل منطقه غرب كرخه داشت.
    برادر محسن رضايى ـ فرمانده سابق كل سپاه ـ بارها در خاطرات و كلاسهاى درس تجزيه و تحليل جنگ گفته است: «شهيد حسن باقرى را كه يكى از سه نفر عضو اصلى گروه طرح ريزى سپاه بود، به دليل شناخت زمين و دشمن، قبل از عمليات فتح المبين به سراغ منطقه عملياتى بيت المقدس در حاشيه شرق كارون فرستادم و با توجه به مباحث قبلى، به هنگام مقدمات طرح ريزى، به او دستور دادم مسأله عبور از رودخانه كارون را با هدف رسيدن و تصرف جاده اهواز ـ خرمشهر عميقاً بررسى كند و متكى بر اطلاعات شهيد باقرى از زمين و نحوه استقرار دشمن بين رودخانه، اين راهكار را تنظيم كند.» به هر حال شهيد حسن باقرى اقدام به اين كار مى كند و با توجه به اين كه قبلاً در اين زمينه بحثى صورت گرفته بود و شهيد باقرى به همراه اينجانب بررسى هايى انجام داده بود، كاملاً آمادگى تعقيب امر در ابعادوسيع وجود داشت. مسأله قبلى اين بود كه عده اى از فرماندهان سپاه، پيش از عمليات فتح المبين اعتقاد داشتند به منظور اغفال دشمن و انجام يك عمليات فريب در جنوب دارخوين، بايد نيرويى از رودخانه كارون عبور كند و سرپل كوچكى در اين قسمت تصرف شود تا دشمن نگران و سردرگم گردد و عمليات فتح المبين با موفقيت به انجام برسد. بنابراين شهيد باقرى كه بارها به همراه اينجانب و يا برادر رحيم صفوى به منطقه دارخوين و آبادان و نزد فرماندهان آن مناطق رفته بود و دشمن و مناطق شرق و غرب كارون را دقيقاً مى شناخت، مطابق دستور سردار رضايى اقدام به اين كار كرد و بررسى هاى انجام شده توسط شهيد حسن باقرى به منظور عبور از كارون و طرح آن در گروه طرح ريزى سپاه، به ويژه پس از اتمام عمليات فتح المبين، اعتقاد و اعتماد بقيه فرماندهان سپاه را مبنى بر استفاده از اين راهكار، محكم تر كرد.



    موضوعات: وقایع روز  لینک ثابت



     [ 09:09:00 ق.ظ ]






      خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

     
     
    صلی الله علیک با اباعبدالله الحسین . . *باید جواب کار فرهنگی باطل را با کار فرهنگی حق داد*