الهیه
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   



صلی الله علیک با اباعبدالله الحسین . . *باید جواب کار فرهنگی باطل را با کار فرهنگی حق داد*



کاربران آنلاین






موزیک



  #موفقیت   ...

? شما در برابر مشکلات و سختی‌ها چه رفتاری دارید؟ آن‌ها را خوش‌بینانه تفسیر می‌کنید یا بدبینانه؟

⛔️ اگر مسائل پیش آمده را همیشگی و دائم می‌دانید، مثلاً می‌گویید “کودکم همیشه گریه می‌کند” نگاهتان بدبینانه است.
✅ اما اگر به آن‌ها به چشم مشکلات موقتی نگاه می‌کنید که گاهی پیش می‌آیند تا بتوان به شما گفت خوش‌بین؛ چون “کودک شما فقط گاهی گریه می‌کند”

⛔️ اگر ناکامی‌ها را به همه ابعاد زندگی مرتبط می‌کنید، مثلاً می‌گویید “من در ورزش کلاً بی‌استعداد هستم” یعنی نگاه بدبینانه دارید و همین نگاه می‌تواند بر سایر ابعاد زندگی شما تأثیر منفی بگذارد و باعث شود که شما انگیزه‌ای برای تلاش نداشته باشید.
✅ پس به خودتان بگویید “من فقط در یکی از حرکات ورزشی، مثل پاس دادن ضعیف هستم” تا این ضعف خودتان را با انگیزه بیشتری برطرف کنید.

⛔️ اگر در هنگام رخ دادن مشکل و حادثه‌ای شخصیت خودتان را مقصر دانستید و به خود سرکوفت زدید، یعنی تفسیر بدبینانه‌ای دارید؛ این رفتار باعث شکست عزت‌نفس شما می‌شود و راه برطرف کردن مشکل را عملاً می‌بندد
✅ در این موارد باید سعی کنید، علت رفتار ایجاد این مشکل را برطرف کنید. مثلاً اگر در امتحان پایان‌ترم، موفق نبودید، فوراً اشکال را به شخصیت خود معطوف نکنید. علت تلاش کم شما در مطالعه دروس بوده، نه هیچ‌چیز دیگر…

? شما خوشبین هستید یا بدبین؟

موضوعات: عمومی  لینک ثابت



[دوشنبه 1397-03-28] [ 12:00:00 ب.ظ ]





  #موضع- امیرالمومنین- درباره -خلفا   ...

پیامبر خدا(صلّی الله علیه و آله) در مقاطع گوناگون و به طور مکرّر به خصوص در واقعه تاریخی غدیر خم امیر المؤمنین(علیه السلام) را به عنوان خلیفه و جانشین پس از خود به همه مردم معرّفی کردند؛ امّا بر خلاف سفارشات ایشان، افرادی با نادیده گرفتن این وصایا و اعلام‌های عمومی، به خیال خود مصلحت اندیشی کرده و نظر خود را بر نظر خدا و رسول مقدم داشتند و طی یک فرآیند انتخاب گونه در سقیفه، ابوبکر را برگزیدند.
حال یکی از مهمترین سؤالات آن برهه زمانی این است که اساساً موضع امیر المؤمنین(علیه السلام) چه بود و آیا از خلفای مزبور راضی بودند یا خیر؟ این مسأله در دو قسمت؛ اول، تصمیم بزرگ به خاطر اسلام. دوم، برخورد با خود خلفا، مورد بررسی قرار می گیرد.

تصمیم بزرگ به خاطر اسلام
طبق پیش بینی پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله) در مورد پیشامدهای پس از ایشان و عدم همراهی مردم و به خصوص خواص، با امیر المؤمنین(علیه اسلام)، مصلحت بر آن بود که حضرت صبر پیشه کنند که این کار به نفع اصل دین نورسته اسلام بود.
لذا پیامبر خدا در توصیه به امام علی(علیه السلام) می فرمایند: «فَإِنْ وَجَدْتَ أَعْوَاناً [عَلَيْهِمْ] فَجَاهِدْهُمْ وَ قَاتِلْ مَنْ خَالَفَكَ بِمَنْ وَافَقَكَ فَإِنْ لَمْ تَجِدْ أَعْوَاناً فَاصْبِرْ وَ كُفَّ يَدَكَ وَ لا تُلْقِ بِيَدِكَ إِلَي التَّهْلُكَةِ»؛ پس اگر در نبرد با آنان يارانى يافتى با آنان جهاد كن و با موافقانت با مخالفانت بجنگ، پس اگر يارانى نيافتى، پايدارى پيشه كن و دست نگهدار و خود را در مهلكه نينداز!
پس عدم قیام بر علیه خلفاء را باید از این منظر دید و تحلیل کرد، نه اینکه حضرت از این کار خلفاء رضایت داشته باشند. باز کردن گره های کور و حل مشکلات صعب و پاسخ به سؤال های گوناگون در زمان حکومت خلفا نیز از جمله مصادیق همین رویکرد است.

برخورد با خود خلفاء
بهترین نمونه برای روشن کردن موضع امام علی(علیه السلام) در مقابل خلفاء، خطبه شقشقیّه است. برای این منظور نگاه اجمالی به این خطبه می کنیم.

دلایل نارضایتی امام علی(علیه السلام) از خلفاء برگرفته از خطبه شقشقیه:

1- برتری بلامنازع امام علی(علیه السلام):
· آگاه باشيد به خدا قسم ابوبكر پسر ابوقحافه جامه خلافت را پوشيد در حالى كه مى‏دانست جايگاه من در خلافت چون محور سنگ آسيا به آسياست.
· هيچ مرغ بلند پروازى در پرواز به بلندى مقام من نمى رسد.
· خدايا، داد از آن شورا كه آنجا در سنجش مقام من با ابوبكر شك روى داد تا آن حد كه مرا در رديف اينها(اعضای شورا) پنداشتند.

2- ناچاری و اضطرار حضرت:
· ولى به ناچار از آن(خلافت) چشم پوشيدم و كناره گرفتم و بر سر دو راه ماندم يا دستِ تنها به مبارزه بر خيزم و يا صبر كنم و از جنگ با كوردلان پرهيز نمايم. در اين صورت است كه سالخوردگان، فرتوت و ناتوان مى‏شوند و كودكان، پير مى‏گردند و ديندار تا ديدار با پروردگارش در رنج و مصيبت است.
· صبر كردم مانند كسى كه به چشمش خار رفته و در گلويش استخوانى مانده، مى‏ديدم كه ميراثم را به تاراج مى‏برند.(5)

3- ایرادات جدّی حکومت خلفا
خلیفه اول:
· شگفتا مردى كه در زمان زنده بودنش مى‏گفت مردم مرا از خلافت معاف كنيد چه شد كه هنگام مرگ، خليفه بعدى خود را هم معين كرد؟!

خلیفه دوم:
· اوّلى خلافت را در ناحيه‏اى خشن و سنگلاخ قرار داد زيرا كه عمر سخنش تند و ملاقات با او رنج آور و اشتباهش زياد و عذر خواهى‏اش بسيار بود. مصاحبت با شخصى داراى اين اوصاف مثل سوارى مى‏‌ماند كه بر شتر سركش سوار است، اگر مهارش را محكم نگه دارد، بينى شتر پاره و مجروح مى‏شود و اگر رها كرده به حال خود بگذار، سر نگون شده و بميرد.
· به خدا سوگند كه مردم به انحراف از راه راست و نا فرمانى پروردگار گرفتار شدند و هر روز به رنگى در آمدند.

خلیفه سوم:
· تا اين كه سومى يعنى عثمان بن عفان به خلافت برخاست، در حالى كه شكم و دو پهلويش باد كرده بود و جز خالى كردن و خوردن كارى نداشت.
· افراد قبيله و پسران پدرش با او همدست شدند، به جان بيت المال مسلمين افتادند مانند شترى كه گياهان تر و تازه بهارى را مى‏خورد.
· آرى مال خدا را با حرص و ولع و با تمام دهان مى‏خوردند.

از مجموع آنچه از این خطبه بر شمردیم روشن می شود که امام علی(علیه السلام) به هیچ وجه از هیچکدام از خلفا راضی نبود و کار آنها را غصب حق خود می دانست؛ ولی به خاطر مساعد نبودن شرایط و به خطر افتادن اسلام و نیز کشته شدن بی اثر خود، از این حق، صرف نظر کرد و بر سختی ها و مرارتهای حکومت خلفا صبر کرد.

موضوعات: عمومی  لینک ثابت



[دوشنبه 1397-03-21] [ 08:19:00 ق.ظ ]





  #امام -على -عليه -السلام -و -مسائل -سياسى   ...

آگاهى سياسى

توجّه به آگاهى سياسى مردم:
مردى از ياران اميرالمؤمنين عليه السلام در جريان جنگ جمل سخت در ترديد قرار گرفته بود.
او دو طرف را مى نگريست؛
از يك طرف حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام را مى ديد و شخصيّت هاى بزرگ اسلامى را كه در ركاب امام على عليه السلام شمشير مى زدند.
و از طرفى همسر نبىّ اكرم صلى الله عليه و آله، عايشه را مى ديد كه قرآن درباره زوجات آن حضرت مى فرمايد:
وَ اَزواجُهُ اُمُّهاتهُم
همسران او مادران امّتند.

و در ركاب عايشه، طلحه را مى ديد از پيشتازان در اسلام، مرد خوش سابقه و تيرانداز ماهر ميدان جنگهاى اسلامى و مردى كه به اسلام خدمتهاى ارزنده اى كرده است.
و باز زبير را مى ديد، خوش سابقه تر از طلحه، آنكه حتّى در روز سقيفه از جمله متحصّنين در خانه على عليه السلام بود.

اين مرد در حيرتى عجيب افتاده بود كه يعنى چه!؟
آخر على عليه السلام و طلحه و زبير از پيشتازان اسلام و فداكاران سخت ترين دژهاى اسلامند، اكنون رو در رو قرار گرفته اند؟ كداميك به حقّ نزديكترند؟ در اين گيرو دار چه بايد كرد؟!

سرانجام محضر اميرالمؤمنين عليه السلام شرفياب شد و گفت:
اَيُمكِنُ اَن يَجتَمِعَ زُبيرٌ وَ طَلحَةٌ و عائِشَةٌ عَلَى باطِلٍ؟
آيا ممكن است طلحه و زبير و عايشه بر باطل اجتماع كنند؟
شخصيّت هايى مانند آنان از بزرگان صحابه رسول اللّه، چگونه اشتباه مى كنند و راه باطل را مى پيمايند، آيا ممكن است؟

امام على عليه السلام در جواب او سخنى دارد كه دكتر طه حسين دانشمند و نويسنده مصر مى گويد:
سخنى محكمتر و بالاتر از اين يافت نمى شود. بعد از آنكه وحى خاموش شد و نداى آسمانى منقطع شد، سخنى به اين بزرگى شنيده نشده است.

فرمود:
اِنَّكَ لَمَلبُوسٌ عَلَيكَ، اِنَّ الحَقَّ وَ الباطِلَ لا يُعارَفانِ بِاَقدارِ الرِّجالِ،
اِعرِفِ الحَقَّ تَعرِف اَهلَهُ،
وَ اعرِفِ الباطِلَ تَعرِف اَهلَهُ.

حقيقت بر تو مشتبه شده. حق و باطل را با ميزان قدر و شخصيّت افراد نمى شود شناخت.
اين صحيح نيست كه تو اوّل شخصيّت هائى را مقياس قرار دهى و بعد حق و باطل را با اين مقياس ها بسنجى، اشخاص نبايد مقياس حقّ و باطل قرار گيرند.
اين حقّ و باطل است كه بايد مقياس اشخاص و شخصيّت آنان باشند!

موضوعات: عمومی  لینک ثابت



[شنبه 1397-03-19] [ 11:09:00 ق.ظ ]





  جرم -پیشگی -و-گناه ورزی   ...

گناه لذت انس ومناجات با خدا را از انسان سلب می کند وباعث سستی در بندگی معبود می شود .امام سجادعلیه السلام در مناجات خود با خداوند یکی از عوامل سستی در عبادت را از ارتکاب گناه می داند ومی فرمایید به خاطر جرم وگناهم مرا کیفر دادی .

امام صادق علیه السلام درباره تاثیر گناه بر انجام اعمال عبادی انسان می فرمایید همانا مردی که مرتکب گناه می شود در اثر آن از نماز شب محروم می گرددوهمانا تاثیر گناه در گناهکار بیشتر از تاثیر کارد در گوشت است.

موضوعات: عمومی  لینک ثابت



[چهارشنبه 1397-03-09] [ 08:41:00 ق.ظ ]





  #همنوا -با -ابوحمزه   ...

أعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجِیم . بِسْمِ الله الرَّحمنِ الرَّحِیم . قُلْ مَا یَعْبِأَ بِكُمْ رَبّی لُولا دُعاكُمْ (1)

یكی از آداب و سنن دعا همین است. وجود مبارك امام سجاد سلام الله علیه در سحرهای ماه مبارك رمضان ذات أقدس إله را حمد می‌كند و او را شایسته حمد و ثناء می‌داند و همین را زمینه اجابت دعا می‌شمارد . عرض می‌كند:

“اَلحَمْدُ للهِ الَّذِی یُجِیبُنِی إذا دَعَوتُهُ وَ إنْ كُنْتَ بَطِیئاً حِینَ یَدعُونَی” .

خدا را من حمد می‌كنم كه وقتی او را می‌خواهم و می‌خوانم ، مرا اجابت می‌كند. گرچه هر وقت او مرا خواست، من با كُندی به طرف او حركت می‌كنم و گاهی هم ممكن است این راه را طی نكنم.

خدا را من حمد می‌كنم كه وقتی او را می‌خواهم و می‌خوانم ، مرا اجابت می‌كند. گرچه هر وقت او مرا خواست، من با كُندی به طرف او حركت می‌كنم و گاهی هم ممكن است این راه را طی نكنم.
و خدای را حمد می‌كنم كه هر وقت چیزی خواستم به من عطا می‌كند، گرچه هر وقت او دستور انفاق مالی داد من بُخل می‌ورزم . و خدای را حمد می‌كنم كه هر وقت خواستم با او ندائی در میان بگذارم، بدون واسطه و بدون شفیعی كه از من شفاعت بكند او مرا می‌پذیرد.

این دعای ابوحمزه ثمالی را باید با سائر ادعیه امام سجاد شرح كرد. وجود مبارك امام سجاد در صحیفه سجادیه دارد كه: خدایا! سه چیز مانع دعا كردن من است و یك چیز من را به دعا كردن تشویق می‌كند.

اما آن سه چیزی كه حاجب است، نمی‌گذارد من دعا بكنم؛ یكی این كه شما مرا امر كردی به واجبات و مستحبات، امر كردی و من در اطاعت امر كُندی كردم و انجام ندادم . دوم این كه مرا از بعضی از امور نهی كردی و من متأسفانه مرتكب مَنهیّ عنه تو شدم. سوم این كه نعمت‌های فراوانی به من دادی، من به جای شكر نعمت، كُفران نعمت كردم و حقّ شناسی نكردم . این سه امر حاجب و مانع نیایش و دعای من است كه من به خودم اجازه نیایش نمی‌دهم و آنها جلوی نیایش من را هم می‌گیرد.

اما یك چیز است كه من را وادار به نیایش می‌كند و دعای من را هم مستجاب می‌كند و آن تفضّل و بزرگواری و احسان ابتدائی توست. خدایا ! تو در برابر كار پاداش نمی‌دهی! تمام لطف‌های تو احسان است و تمام منّت‌های تو ابتدا . مِنَنُكَ ابْتِداء . مسبوق به استحقاق نیست . چون روی لطف رفتار می‌كنی، بنابراین من هم به خودم اجازه نیایش و دعا می‌دهم.

در همین دعای ابوحمزه ثمالی عرض می‌كند: اَلحَمدُ للهِ الَّذِی أسئَلُهُ فَیُعْطِیَنِی وَ إنْ كُنْتُ بَخِیلاً حِینَ یَسْتَقْرِضُنِی . خدای را حمد می‌كنم كه هر چه از او خواستم به من می‌دهد و اگر خود خدا از من استقراض كند به عنوان قرض الحسنه من كُندی می‌كنم و بُخل می‌ورزم . در قرآن هم فرمود: هآ أنْتُمْ هؤلآءِ تُدعَونَ لِتُنْفِقُوا وَ مِنْكُمْ مَنْ یَبْخَل وَ مَنْ یَبْخَل فَإنَّمَا یَبْخَلُ عَلی نَفسه(2). فرمود: شما كسانی هستید كه دعوت می‌شوید در راه خدا انفاق كنید، ولی برخی از شما بُخل می‌ورزند باید مستحضر باشند كه علیه خود بُخل می‌ورزند.

بعد عرض می‌كند: خدای را شكر می‌كنم كه هر وقت من خواستم با او تنها باشم و كسی مرا همراهی نكند، خدا مرا راه می‌دهد. گاهی انسان می‌خواهد شفیع بیاورد، ولی شفیع ندارد و خداوند هم آخَرُ مَنْ یَشفَع است و آخَرُ مَنْ یَشفَع أرحَمُ الرَّاحِمین.

شفیع جناح طائر است. جناح سائل است كه با وسیله شفیع انسان توان پرواز دارد. ولی گاهی انسان بی پر است. شفیعی ندارد. قدرت استشفاء ندارد و اگر هم استشفاء كرد كسی از او شفاعتی را به عمل نمی‌آورد.

خدای را حمد می‌كنم كه هر وقت چیزی خواستم به من عطا می‌كند، گرچه هر وقت او دستور انفاق مالی داد من بُخل می‌ورزم .
آنگاه وجود مبارك امام سجاد وصف دیگری كه برای داعیان لازم است ذكر می‌كند. داعی باید در خوف و رجاء موحّد باشد. عرض می‌كند:

“وَالحَمدُ للهِ الَّذِی اَدعُوهُ وَلا اَدعُوا غِیرَهُ وَ لُو دَعُوتُ غِیرَهُ لَمْ یَستَجِب لِی دعائی .”

خدای را شكر می‌كنم كه من فقط او را می‌خوانم . غیر او را نمی‌خوانم . اگر غیر او را بخوانم ، استجابت نمی‌كنم . چون كار از غیر او ساخته نیست . چنین كه در طلیعه امر هم گذشت مِنْ إینٍ لِیَ الخِیرُ یا رَبِّی وَ لا یُوجَدُ إلا مِنْ عِندِكْ.

در امید انسان، باید موحّد باشد. چنین كه در خوف هم باید موحّد باشد. یك موحّد در تمام شئون موحّد است. می‌گوید: “إنِّ الصَّلاتِی وَ نُسُكِی وَ مَحیایَ وَ مَماتِی للهِ رَبِّ العالَمِین."(3) ممكن نیست كسی موحّد ناب باشد، توحیدش صحیح باشد، از غیر خدا بترسد. یا ممكن نیست كسی توحیدش تامّ باشد و به غیر خدا تكیّه كند و امیدوار باشد. لذا عرض می‌كند:

“وَالحَمْدُللهِ الَّذِی اَرجُوهُ وَ لا اَرجُوا غِیرَهُ .”

به غیر خدا امیدوار نیستم . چرا ؟ برای این كه: وَ لُو رَجُوتُ غِیْرُهُ لَأخْلَفَ رَجائی . اگر من به غیر خدا امیدوار باشم یا كار از دست آنها ساخته نیست، یا اگر ساخته باشد خُلفه رجاء می‌كنند؛ یعنی به امید من بها نمی‌دهند. در حقیقت از غیر خدا كاری ساخته نیست.

چون هر چه در جهان امكان یافت می‌شود مظاهر قدرت خدایند وَ للهِ جُنُودُ السَّمواتِ وَالأرض(4) است، للهِ خَزائِنُهُ السَّمواتِ وَالأرض است وَ مَا یَعلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إلا هُو(5) و مانند آن است. بنابراین یك موحّد در خوف و رجاء موحّد خواهد بود. بعد عرض می‌كند: خدا را شكر می‌كنم كه ما را به خودش واگذار كرده است.

و با واگذاری به خود مایه كرامت ما را تأمین كرده است. و ما به غیر خودش واگذار نكرده است كه مورد اهانت ما باشد. خدا اگر ما را به خودمان واگذار كند یا به غیرمان واگذار كند مورد وهن ما و سستی ما و اهانت ما خواهد بود. ما می‌شویم موهون و خار و ذلیل. چرا ؟ چون اگر اَلعِزَّةُ للهِ جَمِیعاً (6)، اگر تمام عزّت مال خداست، اگر خدا انسان را به غیر خدا واگذار كند، چه به خودش واگذار كند، چه به افراد دیگر چنین كسی ذلیل خواهد بود.

برای این كه عزّت فقط از ناحیه ذات أقدس إله است . و خداوند با این كار كه ما را به خودش واگذار كرده ، به غیر خودش واگذار نكرده، ما را از ذلیل و فرومایه شدن رهائی بخشید و عزیز و گرامی قرار داد.

وَالحَمْدُ للهِ الَّذِی تَحَبَّبَ إلَیَّ وَ هُوَ غَنِیٌّ عَنّی . وَالحَمْدُ للهِ الَّذِی یَحْلُمُ عَنّی حَتّی كَأنّی لا ذَنْبَ لِی فَرَبِّی أحمَدُ شِیءٍ عِنْدِی وَ اَحَقُّ بِحَمْدِی .

خدا از هر موجودی حمیدتر، محبوب‌تر و شایسته‌تر برای حمد است . چرا ؟ برای این كه خدا خود را دوست ما معرفی كرده است . فرمود: إنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللهَ فَاتَّبِعُونِی یُحبِبْكُمُ الله (7). خدا بندگانش را دوست دارد.

مؤمنین را دوست دارد و مانند آن تَحبُّب كرده، اظهار محبّت كرده. نسبت به ما دوستی می‌كند با این كه از ما بی‌نیاز است كاملاً، این یك. خدا از زشتی‌های ما صرف نظر كرده، حلیمانه با ما برخورد كرده كه گویا اصلاً گناهی از ما سر نزده، دو . وَ هُوَ یَحلُم . از این جهت خدا محمودترین اشیاء و شایسته‌ترین اشیاء به حمد است. برای این كه در كمال بزرگواری و بی‌نیازی خود را نسبت به ما محبّ نشان می‌دهد. و در كمال حلیم و صبور و بردبار بودن از همه گناهان ما می‌گذرد كه گویا اصلاً گناهی از ما صادر نشده است. خوب چنین موجودی دارای بهترین نعمت است و نعمت او هم به ما می‌رسد، لذا شایسته بهترین نعمت است و نعمت او هم به ما می‌رسد، لذا شایسته بهترین حمد است. غیر خدا نه از ما بی نیازند، نه نسبت به ما تَحبُّب دارند، اظهار محبّت می‌كنند. نه از لغزش‌های ما می‌گذرند.

پس شایسته حمد نیستند. در اینگونه از موارد احمد بودن و أحقّ به حمد بودن أفعَل تعیینی است نه تفضیلی. یعنی تنها كسی كه شایسته حمد است خدای سبحان آن است. امیدواریم خدای سبحان حمد و ثنای همگان را بپذیرد.

 

 

 

موضوعات: عمومی  لینک ثابت



[سه شنبه 1397-03-08] [ 08:14:00 ق.ظ ]





  #همنوا -با -ابوحمزه   ...

الهی! لا تُؤدِّبنِی بِعُقُوبَتِكْ وَلا تَمْكُرْ بِی فِی حِیلَتِكْ. مِن إیْنٍ لِیَ الخِیرُ وَلا یُوجَدُ إلا مِنْ عِندِكْ. وَ مِنْ إیْنٍ لِیَ النَجاهُ یا رَبّی وَلا تَستَطاعُ إلا بِكْ . لَا الَّذِی أحسَنَ استَغْنی عَنْ عُونِكَ وَ رَحمَتِكْ. وَ لَا الَّذِی أسآءَ وَاجتَرَأ عَلَیْكَ وَ لَمْ یُرضِكَ خَرَجَ عَنْ قُدرَتِكْ
یعنی خدایا! گرچه ما در اثر گناه استحقاق داریم كه به عقب و به دنبال گناه عقوبت بشویم. آن تنبیه و كیفر را می‌گویند: (عقوبت) . چون تعاقِب و در عقب گناه پدید می‌آید. عرض می‌كند كه ما در اثر گناه گرچه استحقاق تأدیب داریم كه ما را اَدب بكنی و گرچه در اثر كارهای ناروا كه كردیم استحقاق داریم كه شما با آن حیلت الهی و مكر الهی كه وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ الله وَ اللهُ خِیرُ المَاكِرین(2)، مكر كنی و با حیلتی كه داری نگذاری ما به مقصد مشئوم مان برسیم . چون خداوند حائل خوبی است.
نمی‌گذارد افراد به آن مقصد مشئوم شان برسند. و مكر هم استفاده كردن از وسائل مرموز است. خدا تمام وسائل را در اختیار دارد وَ عِندَاللهِ مَكرُهُمْ وَ إنْ كَانَ مَكرُهُمْ لَتَزُولُ مِنْهُ الجِبال.(3) چون این چنین است خداوند توان آن را دارد كه مكر ماكران را به خود آنها برگرداند. و نگذارد با ایجاد آن حائل كه آن حائل را و ایجاد حائل را حیلوله و حیله می‌گویند، نگذارد با ایجاد حائل كسی به مقصد برسد. امام سجاد سلام الله علیه عرض می‌كند: خدایا! ما را در اثر گناهانمان عقوبت نكن! در اثر مكر و بدرفتاری‌مان مبتلا به مكر و حیله خود قرار نده! هیچ كس به هیچ مقصدی نرسیده است، مگر به فیض و فوز تو ! و هیچ كسی از شرّ نرهیده است، به خیر نرسیده است، مگر به عنایت تو .
امام سجاد سلام الله علیه عرض می‌كند: خدایا! ما را در اثر گناهانمان عقوبت نكن! در اثر مكر و بدرفتاری‌مان مبتلا به مكر و حیله خود قرار نده! هیچ كس به هیچ مقصدی نرسیده است، مگر به فیض و فوز تو ! و هیچ كسی از شرّ نرهیده است، به خیر نرسیده است، مگر به عنایت تو .

موضوعات: عمومی  لینک ثابت



[یکشنبه 1397-03-06] [ 08:46:00 ق.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

 
 
صلی الله علیک با اباعبدالله الحسین . . *باید جواب کار فرهنگی باطل را با کار فرهنگی حق داد*